بسم الله الرحمن الرحیم. این وبلاگ ایجاد شد تا مطالب در دسترس عموم قرار بگیرد و إن شاء الله به پرسش های دوستان پاسخ خواهیم داد
به وبلاگ من خوش آمدید

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ادبیات عرب و آدرس adabiatarab2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 104
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 128
بازدید ماه : 120
بازدید کل : 5859
تعداد مطالب : 110
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



آمار مطالب

کل مطالب : 110
کل نظرات : 1

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 104
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 128
بازدید ماه : 120
بازدید سال : 1084
بازدید کلی : 5859
فرق میان مبنی و غیر منصرف

#سؤال

فرق میان مبنی و غیر منصرف چیست!؟

#پاسخ


در بناء اسم وجود یک قسم از اقسام شباهت اسم به حرف کافیه. لکن در غیر منصرف شدن اسم وجود دو شباهت اسم به فعل لازم است به این بیان :
در اسم غیر منصرف باید دو علت از علل نه گانه یا علت واحدی که قائم مقام دو علت است باشد‌ و برای هر علتی یک فرعیت است. زیرا یکی از آن ها عدلیت می‌باشد و آن فرع عدم عدل است. و یکی دیگه از آن ها وزن الفعل است و آن فرع وزن الاسم است و...

و در اسمی که دو علت است دو فرعیت می‌باشد در این صورت شبیه به فعل میگرده. چون در فعل نیز دو فرعیت وجود داره :
یکی احتیاج به فاعل داشتن است و اصل عدم احتیاج می‌باشد.
و دیگری مشتق بودن فعل از مصدر است و اصل عدم اشتقاق می‌باشد.

از این رو فعل از اعراب مختص به اسم ( جر و تنوین ) منع شده و اسمی که از دو جهت شباهت به فعل برسونه غیر منصرفه و از جر و تنوین منع میشه.
مانند « أحمد » که‌ در او دو فرعیت است یکی وزن الفعل و دیگری معرفه بودن می‌باشد ، به همین جهت غیر منصرفه و از جر و تنوین ممنوع می‌باشد.

ابن حاجب در « اَمالی » خود در دلیل این فرق گفته:
حرف آنقدر پست و بی ارزش است که یک قسم شباهت اسم به او اسم را از اسمیت دور و به خود نزدیک می‌نماید در حالیکه هیچ مناسبتی میانشان نیست جز در جنس اعم که عبارت است از : کلمه بودن ، لذا یک قسم شباهت حرف در بناء اسم کافی است.

اما شباهت اسم به فعل اگر چه نوع دیگری از شباهت است و اسم رو بی ارزش میسازه، لکن از آنجا که فعل مانند حرف پست نیست، بلکه در خبر واقع شدن با اسم شریک است، یک قسم از شباهت اسم به فعل نمیتونه اسم رو غیر منصرف سازد، بلکه نیاز به دو قسم شباهت داره.

 

تعداد بازدید از این مطلب: 193
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


فرق عذب و عذاب

#فرق عذب و عذاب درحالیکه ریشه هر دو ماده «عذب» است.

مُعَذِّبُوهَا عَذَاباً شَدِیداً ( اسراء / ۵۸ )


واژه عذاباً در آیه یادشده اسم مصدر است برای تعذیباً(اسم مصدر باب تفعیل بر وزن فَعال می آید، مثل سلام و تسلیم و کلام و تکلیم)، و عاملِ این مفعول مطلق مزبور هم اسم فاعلش می باشد یعنی مُعَذِّبُوها که دقیقا از جنس عذاباً است که گفتیم این عذاباً اسم مصدر است برای تعذیباً بنابراین، عذاباً ثلاثی مجرد نیست و ثلاثی مجردش عَذْب است که از منظر معنی بین عَذْب و عذاب تفاوت اساسی وجود دارد زیرا
عَذْب، گوارایی است اما عذاب، سلب گوارایی(یکی از معانی مهم باب تفعیل، سلب است، مثل "جَلَّدْتُ البعیرَ" یعنی سَلَبْتُ جِلْدَها؛"پوست شتر را کندم" و مثل"قَشَّرْتُ التُّفّاحَ" یعنی" پوست سیب
را کندم" و به شکنجه دادن و شکنجه از آن جهت تعذیب و عذاب گویند چون تعذیب و عذاب، گوارایی و خوشی و رفاه و راحتی را از آدم می گیرد و سلب می کند؛ پس تعذیب یعنی سلبُ الْعَذْبِ و العُذوبة)

تعداد بازدید از این مطلب: 417
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


فرق مقدر و منوی

⁦⁦فرق مقدر و‌منوی:


مقدر خاص است،نقطه مقابلِ مذکور؛
یک مثال(برای مقدر و مذکور)
کیف زیدٌ؟
حال، شما در پاسخ به این سوال اگر بگویید:
زیدٌ مریضٌ
شما علیرغم وضوح زیدٌ مجددا آن را در پاسخ ذکر کردید،که به این زیدٌ می گویند:
"مذکور"
اما اگر با اتکا به سؤال،در مقام جواب به سوال مزبور، زیدٌ را نیاوردید و گفتید:
مریضٌ(زید مریض است)
به این زیدٌ که در جواب نیامده است، مقدر گویند نقطه مقابلِ مذکور.
ولی منوی عام است و با مقدر و مذکور می سازد و جمع می شود،بنابراین چند مثال نیاز داریم بنگرید:
یکم. منوی با لفظِ مذکور:
"اُکْتُبْ"
در این فعل امر مذکور،ضمیر اَنتَ منوی است و مستتر.
دوم. منوی با لفظِ مقدر:
سوال:"مَنْ اَکْرَمَ محمداً؟
جواب:" علیٌّ"(=علیٌّ اکرمَ محمداً )
که در این جوابِ شما اولا، فعل ماضی اَکرمَ با اتکا به سوال مزبور، مقدر است
ثانيا،ضمیر هو در اکرمَ نیز منوی و مستتر است(= منوی با لفظِ مقدر)
پس،منوی اعم است از مذکور و مقدر
یعنی در واقع،مقدر _که اخص است و نقطه مقابلِ مذکور است_زیر مجموعه ی منوی قرار دارد.

تعداد بازدید از این مطلب: 377
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود